قلبم را يكي انداخته توي يك چرخ گوشت با تيغ هاي كند. كه يكهو چرخ نشود. له شود درد بكشد و آخرش بشود يك تكه گوشت غير قابل استفاده كه گربه هم سراغش نمي رود.
كي بود اين كار را كرد؟ خودم بودم خدايا؟ تو بودي؟ او بود؟
۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر